- Behrang Samadzadegan
آثار پیام قلیچی در حاکمیت تاریکی ژرف قرار دارند. ژرفنایی که خالی نیست و در دل تاریکی آن پرتوی نور ارزش مییابد وهزارتوهای پیچیدهای از روابط و وقایع مجسم میشوند. تاریکیی که هیچ نیست بلکه همه چیز است؛ بستر در هم تنیدن واقعیت و خیال. موج وسیعی از تاثیرات تاریخ هنری در آثار او تداعی میشوند. از تعدد روایتهای برزخیِ بوش گرفته تا تصنع تئاترگونهی فیگورهای کاراواجو تا واقعیت خوابزدهی لینچ. روابط میان انسانها و سایر موجودات در وضعیتی میان رویا و واقعیت قرار دارند. لیکن آثار او واکنشی فردی است به آنچه در جهان و جامعه میگذرد. هر عنصر ترجمانی خیالی از جهان واقعی است. در واقع کار او انعکاس زندگی در قالب فانتزیی سیاه و سفید است که برای بینندهاش پنجرهای از بیرون به درون باز میکند. آثارش یادآور وهمی است که نقاشان متافیزیکی نظیر کریکو در روابط فیزیکیِ جهان واقعی میجستند؛ کنتراستهای تیز نور و سایه که کیفیتی مبهم و تهدید آمیز میسازند. قلیچی واگویهای سیاه و سفید از مشاهداتش از حال جاریِ انسان میسازد.
- بهرنگ صمدزادگان
Payam Qelichy
“If you gaze for long into an abyss, the abyss gazes also into you.”
Friedrich Nietzsche
Man always seeks happiness in the realm of fantasy, and in this realm, he sees himself the way he desires to be. It is a veil over his eyes and the opium that helps him face the painful truth. With this delusion, he gets lost in a sublime image of himself imbued with a false spirituality, wandering with lost ideals and forgotten values, seeking to satisfy his lost desires and making up for every failure he has experienced in the real world. He keeps wandering in this perfect fantasy, and the continuation of the feeling of satisfaction makes this graveyard of desires to be even closer to his false reflection. However, eventually, he finds that he is destined to end up in the same dead-end he has escaped from, but now in a new context. The salvation that man seeks is like a stone thrown into the bottom of an endless well that is supposed to bring us the sound of water.
لانهی مردی با چشمان تهی
پیام قلیچی
اگر برای مدتی به چیزی ژرف خیره شوی، ژرفا نیز به تو خیره خواهد شد.
“ فردریش نیچه”
انسان همواره سعادت خود را در میدان خیال میجوید و خود را در آن بهگونهای میبیند که تمنا داشته، تا پردهای بر چشمانش و افیونی بر مواجهه با مسئلهی دردآور حقیقت باشد. با این خیال باطل، سوار بر تصوری از خودِ والایش که به معنویتی دروغین آغشته است، سرگردان با آرمانهایی ازدسترفته و ارزشهایی فراموش شده در پی ارضای امیال وازده و هر ناکامیای که در واقعیت تجربه کرده است میباشد. آنقدر در این وهم بینقص پرسه میزند که تداوم ارضا، این مدفنگاه امیال او را بیشازپیش به بازتاب دروغینش نزدیک میکند. حالآنکه فرجام خود را در تجربهی همان بنبست در بستری جدید مییابد، که در گریز از آن بوده است. رستگاریای که بشر در پی آن است بهمانند سنگی است پرتاب شده به قعر چاهی بیانتها که قرار است صدای آب را برایمان به ارمغان بیاورد.
The den of the man with hollow eyes
Payam Qelichy
Jan 15, 2021 – Feb 12, 2021
Payam Qelichy (b.1993, Arak, Iran) has a Bachelor's in painting from Tehran University of Arts. In his works, Qelichy draws from art history, mythological stories, and the defamiliarization techniques and creates grotesque and non-linear multi-sceneries. His stunning paintings that are not marked by any specific time or geography have been created upon dreams. The paintings are very dynamic, and to fully grasp these works, the viewer must focus all his senses and concentrate on looking. The limitless power of Qelichy's imagination in his paintings has created an uncanny and contradictory mixture of human beings and nonhuman creatures that fascinates his viewers. The exhibition "The den of the man with hollow eyes" is on view from January 15 through February 12 at Bavan Gallery.
In his first solo exhibition, the artist tells a mystical story with an irrational and mysterious language in a chaotic atmosphere. His works, with their resemblance to the performing arts, create sceneries full of conflict and movement. Most of Qelichy's paintings are made of three aspects: parts that are drawn from news photography, parts that are the artist's imaginative sketches, and a look at the history of art. Using pencils, Qelichy has created an eerie and ambiguous visual structure in which it is difficult to distinguish between imagination and reality. This material helps the artist to immerse himself in these images as much as possible, as it takes him a long time to create his works. With a critical look at the world, the artist depicts people in his drawings who seem to be overwhelmed with despair, fear, and regret. figures that are very similar to modern human beings and are trying in vain to free themselves from the situation they are trapped in. So they jump into a dark fantasy, a fantasy that gradually becomes a routine and devours them with its violent and destructive nature. The paintings have circular compositions to keep the audience in an infinite loop of imagination and exploration. "The den of the man with hollow eyes" series lives between two worlds that are mixed with surrealism. These works, while being dark and intense, have a kind of tenderness and affection. The line between violence and poetry in Qelichy's paintings can be seen in the coexistence of the softness of the shades and plants with the roughness of the nails and ruined stairs. Shades of grey make a kind of mixed contrast. These are seductive, complex, and terrifying works with peculiar energy that invites the viewer to look at a lost history.
لانهی مردی با چشمان تهی
پیام قلیچی
26 دی – 24 بهمن
پیام قلیچی (م.1372، اراک، ایران) دانشآموختهی کارشناسی نقاشی در دانشگاه هنر تهران است. قلیچی در آثارش با رویکردی به تاریخ هنر، داستانهای اساطیری و آشناییزدایی از داستانها به خلق فضایی گروتسک وار، روایتی غیرخطی و چند صحنهای می-پردازد او در طراحی نقاشیهای بیزمان و مکان، عجیب و مبهوت کنندهاش با دستمایه قراردادن مفهوم رؤیا، محوریت آثارش را شکل بخشیده است. باتوجهبه پویایی فضای نقاشیها، بیننده برای درک این آثار باید تمام حواس خود را متوجه و متمرکز بر نگریستن کند. قدرت خیالِ بیحدوحصر قلیچی در نقاشیهایش منظرهای ناملموس و تناقضآمیز از موجودات و انسانها ساخته است که بینندگانش را مسحور میکند. نمایشگاه " لانهی مردی با چشمان تهی" از 26 دیماه تا 24 بهمنماه در گالری باوان به نمایش در خواهد آمد.
هنرمند در اولین نمایشگاه انفرادیاش روایتی از داستانیهایی ابهامآمیز را بر اساس گویشی غیرمنطقی و رازآلود در فضایی پرآشوب و ناآرام برای مخاطبانش به نمایش میگذارد. آثار او که به هنرهای نمایشی شباهت دارند، فعالیتهایی پرجنبوجوش و مملو از کشمکش ساختهاند. اکثر نقاشیهای قلیچی از سه وجه تشکیل شدهاند: الهاماتی از عکسهای خبری، روایتهای ذهنی و خیالی هنرمند و نگاهی به تاریخ هنر. قلیچی با استفاده از مداد ساختار بصریای وهم آلود و مبهم خلق کرده که تشخیص مرز خیال و واقعیت در آنها دشوار است. این ابزار به هنرمند کمک میکند تا با زمان زیادی که برای خلق آثارش صرف میکند هر چه بیشتر در تصاویرش غرق شود. هنرمند با نگاهی منتقدانه به جهان، انسانهایی در طراحیهایش به تصویر کشیده است که به نظر غرق در ناامیدی، ترس و پشیمانی هستند. انسانهایی که شباهت زیادی به انسان امروزی دارند و در حال تلاشی بیفایده برای خلاص کردن خودشان از وضعیت موجود هستند. در نتیجه خود را گرفتار زندگی کردن در رؤیایی تاریک میکنند، رؤیایی که کمکم به روالی تکراری تبدیل میشود و با ذاتی خشن و مخرب آنها را میبلعد. نقاشیها ترکیببندیای چرخشی دارند تا مخاطب را درون خیال و جستوجویی بیانتها گرفتار کنند. مجموعهی "لانهی مردی با چشمان تهی" فضایی دوگانه و آمیخته با سوررئالیسم دارد. این آثار در حالی که تاریک و خشن هستند دارای لطافت و نرمیای مختص به خود میباشند. خشونت و شاعرانگی، درون نقاشیهای قلیچی همان مرز میان لطافت سایه روشنها و گیاهان در همزیستی با زمختی میخها و پلههای ویران شده است. تیرگیها و روشناییهای خاکسترگون، تضادی آمیخته به هم را شکل دادهاند. آثاری اغواکننده و پیچیده، دهشتناک با نیرویی عجیب که ببینده را به تماشای تاریخی گمشده دعوت میکند.