Raheleh Amirbahrami, Mahsa Parvizi, Tarlan Tabar, Mahshid Roshan Tabar, Mahsa Tehrani, Navid Azimi Sajadi, Nogol Mazloumi, Jinoos Misaghi, Adena Mirzakhanian.
نمایشگاه «مشاهده و دریافت» اولین نمایشگاه سالانهی گالری باوان، منتخبی از هنرمندان گالری است. این نمایشگاه موضوع و مسیر معینی را دنبال نمیکند بلکه نمایهای از تفکر و خط سیر گالری و هنرمندان آن است. در این نمایشگاه طیف متنوعی از رویکردهای هنرمندان در قبال زیباییشناسی و تکنیک کنار هم قرار گرفتهاند. «مشاهده و دریافت» گزیدهای از آثار هنرمندان در تکاپوی ایجاد گفتمانی مرتبط یا در واکنش به وضعیت هنری، اجتماعی و تاریخی در دوران حاضر است.
راحله امیربهرامی، مهسا پرویزی، ترلان تبار، مهشید روشنتبار، مهسا طهرانی، نوید عظیمیسجادی، نوگل مظلومی، ژینوس میثاقی، آدنا میرزاخانیان.
The Media always translate and disfigure truth to their own language. There’s a massive gap between what it was at the beginning, and what is delivered to us here and now. How does art –as a medium- represent the truth? How close is our perception of an artwork to its original idea and truth when it is presented to us after going through numerous filters? The present works are the firsts from a collection in which I aim to research and re-think artworks through history and various media, to be able to represent them differently and explore the limitations of expression. The core idea for this collection comes from my personal encounter with Social history and western art history; our understanding of these two fields has been reduced to books and internet images; now how sure of this perception can we be? And how can we address it?
راحله امیربهرامی
رسانهها همواره واقعیت را به زبان خود ترجمه و دگرگون میکنند. میان آنچه در ابتدا وجود داشته و آنچه اینجا و اکنون به ما میرسد شکاف بزرگی وجود دارد. هنر به مثابه رسانه چگونه به بازنمایی میپردازد؟ دریافت ما از اثر هنری که با گذر از فیلترها بر ما نمایان میشود تا چه میزان به ایده و حقیقت اولیهاش نزدیک است؟ در این مجموعه که آثار پیش رو اولین بخش از آن است تلاش دارم تا با جستوجو و بازخوانی در آثار تاریخ هنر و رسانههای مختلف، به نوع دیگری از بازنمایی دست بزنم و به کندوکاو در محدودیتهای بیان بپردازم. ایدهی اصلی این مجموعه از مواجههی شخصیام با تاریخ اجتماعی و تاریخ هنر غرب شکل گرفت؛ شناخت ما از این دو به کتابها و تصاویر اینترنتی تقلیل پیدا کرده است، اکنون چقدر میتوان به این شناخت مطمئن بود و از آن سخن گفت؟
“That all novelty is but oblivion”
Francis Bacon, Essays LVIII
Using remains of historical events, I have aimed to rebuild and re-think some narrations. These events are from various eras that evoke different meanings depending on the audience’s viewpoint based on their individual and collective memory. The experience we’ve had in real life, and the experience of it now faced with the work of art, are both manipulated and deceiving. In these two panels, I have tried to build a place to address the distance and the exchange between the people and the messenger, regardless of who is the orator and who are his audience. This piece is a midway between destruction and reconstruction, I’ve tried to draw the viewers’ attention to the presence and absence of sound and picture this unimaginable concept.
مهسا پرویزی
«... هر تازگی چیزی نیست جز نسیان.»
فرانسیس بیکن، مقالات 58
من با دستمایه قرار دادن بازماندههایی از وقایع تاریخی به بازسازی و بازخوانی روایتهایی پرداختهام. رویدادهایی در زمانهایی متفاوت که بنا بر دیدگاه بیننده متاثر از حافظهی فردی و جمعی، تداعیهای متفاوتی ایجاد میکنند. تجربهای که در واقعیت داشتهایم و تجربهای که حال مقابل اثر هنری داریم، هر دو دستکاری شده و فریب دهنده هستند. من در این دو لته فارغ از اینکه سخنران و مخاطبان کیستند به دنبال ساختن جایگاهی بودهام تا به فاصله و تبادل ایجاد شده میان مردم و پیامآور بپردازم. در این اثر که در میانهی خراب کردن و بازساختن است، سعی کردم توجه مخاطب را به حضور و غیبت صدا معطوف کنم و همچنین چیزی تصویرناپذیر را به تصویر بکشم.
The secrets of dreams and nightmare are embedded in our life experiences. Cuts of memories that are collaged together with out of order and slowly seep into our minds from the outside and become a motivation to explore our subconscious. A dream is an occurrence for manifesting wishes and fears that have been thrown out in the natural course of life and have gradually turned into a maze of entangled thoughts with the passing of time.
مهشید روشن تبار
اسرار رؤیاها و کابوسها در تجربهی زیستهی ما نهفتهاند؛ برشهایی از خاطرات که در کنار هم بیهیچ قاعدهای کولاژ شده و آرامآرام از بیرون به درون ذهن ما جذب میشوند و انگیزهای برای واکاوی ناخودآگاه ما میشوند. رؤیا اتفاقی است برای تجلی آرزوها و ترسهایی که در زندگی حقیقی از روند طبیعی خود به بیرون پرتاب شده و بهمرورزمان تبدیل به رشته افکاری هزارتو و درهمتنیده شده باشند.
The present collection consists of a series of drawings from February 2021 that was done on Fabriano 300 papers using ink and gold leaves. The works of this series were sketches and studies of drawings meant to be done on ceramics and clay jugs that I made for the Sigillum exhibition in Castello della Zisa. Of course, the final result of these drawings on ceramics is visually different from the results on paper. I have continued with this method of drawing since 2011, and have repeatedly come back to this approach in different periods.
The final sense of these sketches, is that of a platonic image, with no time or place, in which some objects and assembled totems from different visual worlds, are stuck or artificially placed in barbed wire like spider webs. The works have a two-sided approach. One side is the dramatic approach with hints to traditions and rituals, and the other gives the image a sense of decorativeness, playfulness, and sentimentalism, with a hint of violence. Golden totems in barbed wires with the forms of prayers, that are mementos of the geometry of Islamic architecture.
نوید عظیمیسجادی
مجموعهی حاضر سری طراحیهای فوریه 2021 هستند که با ورق طلا وجوهر روی مقوای فابریانو 300 انجام شدهاند ، این سری اتودهای طراحیهای روی کوزهها و سرامیکهایی بودند که برای نمایشگاه Sigillum در castello della Zisa کار کردم. البته طراحی و اجرای نهایی سرامیکها با این فضای اجرایی روی کاغذ از لحاظ بصری تفاوت دارد. این شیوه را از سال 2011 تا به امروز ادامه داده و به دفعات به این فضای طراحی در دوره های مختلف بر میگردم.
حس و حال نهایی طرح ها نمایانگر تصویری مثالی و بیزمان و بیمکان است که در آن اشیا و توتمهایی سر هم شده از جهانهای تصویری متفاوت در تار عنکبوتهایی به شکل سیم خاردار به دام افتاده یا خیلی تصنعی چیده شدهاند. کار دارای رویکردی دوگانه است، رویکردی که از یک سو دراماتیک و با اشارات آیینی و سنتی است. رویکرد دیگر حس و حال تزیینی و بازیگوشانه و سانتیمانتالیزیمی همراه با خشونتی پنهان به تصویر میدهد. توتمهای طلایی در سیم خاردارهایی با فرم دعانویسی که یادآور هندسهی معماری اسلامی است.
For me, the Body has always been a place for thought and speculation. My attention to the body’s natural changes, or those changes that occur due to ailments, whether the changes were wanted or unwanted, started in my adolescent years and resulted in my first and second collections of works. But currently what attracts me to this subject is the relation between body and power, or better said, the relation between body and Politics. Like changes is the politicians’ bodies and its relation with them gaining or losing power. Bodies that are always being observed and ridiculed.
The effects of these gazes on the politicians’ bodies and their changes, and in turn the effect that politics have on our body image, in my opinion, are significant. Is a perfect body- in line with the ever-changing standards of beauty- a necessity for gaining, or remaining in power? What do politics impose on our bodies? How were the bodies of politicians and leaders presented in the media throughout history?
نوگل مظلومی
بدن برای من همواره محلی از دقت و تفکر بوده است. توجه به تغییرات بدن به طور طبیعی و یا حتی تحت تأثیر بیماری، شرایط بیرونی یا خودخواسته از نوجوانیام آغاز شد و به خلق مجموعهی اول و دوم انجامید. اما در حال حاضر آنچه من را جذب این موضوع میکند، رابطهی بدن و قدرت یا به عبارتی بدن و سیاست است. مثل تغییر بدن سیاستمداران و رابطهی آن با به قدرت رسیدن یا به حاشیه رانده شدن. بدنهایی که همیشه تحت نظارت هستند و موضوع شوخی قرار میگیرند.
تاثیر این نگاهها بر بدن سیاست مداران، تغییر پیدا کردن و در مقابل آن، تأثیری که سیاست بر تصور ما از بدن میگذارد از دید من قابلتأمل است؛ آیا بدنی ایدهآل - باتوجهبه زیباییشناسی متغیر در زمان - برای رسیدن یا ماندن در قدرت نیاز است؟ سیاست چه چیزی را بر بدن تحمیل میکند؟ بدنهای سیاستمداران و رهبران در طول تاریخ توسط رسانه چگونه ارائه شدهاند؟
“Look at the picture and tell the differences or Fuseli’s “Nightmare” became true” from the “Harsh reality” series, 2021
Monoprint, Drawing pen, Ink and pencil on paper
Each sheet: 70 x 99 cm (27.5 x 38.9 inches)
143.5 x 99 cm (56.4 x 38.9 inches)
framed: 163 x 120.5 cm (64.1 x 47.2 inches)
35,000,000 Toman
On one of the oldest globes from the 16th century, known as HUNT LENOX GLOBE, there is a land that is named with the Latin phrase HIC SUNT DRACONES, which means “here are the dragons." This phrase was used following the example of the middle ages’ cartography methods and was referring to unknown and dangerous lands.
What ties the paintings in this collection to the collection’s title, is the entanglement of reality and the imagined. Using images from the real world as tools to help picture a land that -despite HIC SUNT DRACONES that was only a metaphorical narration for a real location on the map- is wholly fictitious. Just as fear and discovery were intertwined with imagination and science for the old cartographers, and also had an inseparable entanglement in the world of maps, for me in my paintings, that fear and premodern discovery replace imagination and reality.
ژینوس میثاقی
بر روی یکی از قدیمیترین کرههای جغرافیایی باقیمانده از قرن شانزدهم میلادی (HUNT LENOX GLOBE) سرزمینی وجود دارد که با عبارت لاتین HIC SUNT DRACONES (به معنی اینجا اژدها وجود دارد) نامگذاری شده است. این عبارت که با تقلید از شیوههای نقشه نگاری قرون وسطایی نامگذاری شده، اشاره به سرزمینهای ناشناخته و خطرناک دارد.
آنچه نقاشیهایم در این مجموعه را با عنوان آن پیوند میزند، در هم تنیدگی واقعیت و خیال است. استفاده از تصاویری که منسوب به دنیای واقعی است، ابزاری میشوند برای ترسیم سرزمینی که بر خلاف منطقهی HIC SUNT DRACONES که روایتی استعاری از مکانی واقعی در نقشه بوده است، سراسر خیالی است. همچون نقشه نگاران گذشته که گویی برایشان ترس و کشف، با تخیل و علم در هم میآمیخت و در جهان نقشهها در پیوندی جدانشدنی قرار داشت، برای من در نقاشی، آن ترس و کشف پیشامدرن، جایگزین واقعیت و خیال میشود.
The conception of this collection is tightly tied with my attachment to the land and the past. An eroding process that is shown with the gathering of intertwined lines in an effort to picture a landscape. These lines gradually change shape; they untangle and fade into the various layers so that the original landscape is destroyed, and from within the existence, comes destruction and chaos.
آدنا میرزاخانیان
سر آغاز شکلگیری این مجموعه با دلبستگیام به خاک و گذشته گره خورده است. روند فرسایشیای که در کارهایم با کنار هم قرار گرفتن خطوط درهم در تلاش برای نشان دادن منظرهای هستند. این خطوط کم کم تغییر شکل میدهند، از هم باز میشوند و در بین لایهلایهها محو میشوند و منظرهی اولیه نابود میشود سپس هستی در نیستی و آشوب ایجاد میشود.
ترلان تبار
مهسا طهرانی