Liberté(Detail), 2020
Acrylic on canvas
300 x 200 x 5 cm
(118.11 x 78.74 x 1.96 in)
As a gallery, we feel responsible for our visitors to enjoy art in this extremely hard time of the global pandemic. In response to the current situation, we launch our Online Viewing Room so you can enjoy art in the comfort of your home. In “Fiction, Velocity, Vision” we will exhibit works of our artists who put an effort into reaching new achievements in both form and content. Using the engine of their imagination to the full, these artists create fictions to accelerate minds. They transcend the boundaries of quotidian intuition and in doing so, extend their visions to reach the realm of Art.
Artists who participate in this exhibition will exhibit their new series of works in solo exhibitions at Bavan in the near future. To inquire about artworks please send us email here or click INQUIRE below. For the reading press release click here.
گالری باوان با توجه به شرایط پیش آمده، در راستای وظیفه خود به عنوان یک گالری در نظر دارد تا بخش نمایشگاههای آنلاین خود را راه اندازی کند.نمایشگاه « خیال، شتاب، چشم انداز» اولین نمایشگاه فضای آنلاین گالری باوان است، که در آن آثار هنرمندان گالری به نمایش در آمده است.
هنرمندان این نمایشگاه عبارتند از: الهام اعتمادی، نیلوفر فلاح فر، نیلوفر محمدی فر، پیام قلیچی، مهسا طهرانی، اولدوز نبی زاده ، مهشید روشن تبار.
در نمایشگاه « خیال، شتاب، چشم انداز» آثار هنرمندان گالری و هر آنچه که دست آورد آنها از نگاهی نو به فرم ومحتوا است، به نمایش در آورده ایم. هنرمندانی که با بهرهگیری حداکثری از نیروی محرکهی تخیلشان، داستانهایی خلق کردهاند تا موتور ذهن مخاطب را شتاب بخشند و فضایی بی انتها درون ذهن او ایجاد کنند. این هنرمندان که از مرزهای معمول شهود فراتر میروند و در این راه، با وسعت بخشیدن به بینش و دیدشان به قلمروی هنر پا میگذارند.
Animals, everyday objects, toys, and decorative motifs around us are present in many of my compositions.
They are like “verbs” in my “visual riddles” that are “conjugated” based on the story that’s being told. Sometimes they connect other forms as the main subject and at other times they work as a guiding element. Although the visual purity of them becomes hidden under the colorful layers and get merged at the borders, we can’t ignore its existence. This aspect prompts the audience to explore further and adds to the metaphorical and inspirational value of the work.
My paintings are adventurous and follow their path, no limitation cripples them in their organic revisualization of nature. Geometry seeks to give them structure as if they are children’s Lego toys. The flowing lines that are placed between layers upon layers give rhythm to this unification.
In these paintings, the composition tries to assert a distinct boundary between its elements. A boundary that will break visual planes as much as it breaks the distance between a flower petal and a personage, meaning each shape in the process keeps its bounds open for accepting and absorbing other shapes so that the whole frame is kept as a balanced incident.
Karel Appel explains this matter, “I don’t want distinct boundaries between a bird, a cat, and a tiger. I start an animal as a cat and, then it becomes a bird. But that is still too direct. I always work in ambiguity and the result becomes a morph between a tiger and a bird. I decline all limits.”
الهام اعتمادی
حیوانات، اشیا روزمره، اسباب بازی ها موتیف های دکوراتیو پیرامون ما در بسیاری از ترکیب بندی های من حضور دارند.
آن ها مثل «افعالی» در «مُعماهای تصویری» من مطابق با روایتی که در حال نقل شدن است «صـرف» می شوند. گاه به عنوان سوژه ی اصلی و گاهی به عنوان عنصر راهنما و هدایت کننده، دیگر فرم ها را به هم متصل می کنند. هر چند خلوص تصویری آن ها زیرلایه های رنگی پنهان و در مرز بندی ها ادغام میشوند، با این حال نمیشود از حضور آن ها چشم پوشی کنیم. این خصوصیت مخاطب را بیشتر به جستجو وا می دارد و بر نقش استعاری و تلقین کنندهی آن میافزاید.
نقاشی های من بازیگوش اند و مسیرآزاد خود را دنبال میکنند و هیچ محدودیتی آن ها را دربازنمایی های ارگانیک طبیعت محصور نمیکند. هندسه همچون اسباب بازی لگوی کودکان می خواهد به آن ها استحکام ببخشد. خطوط سیالی که بین لایه هایی روی هم گذاشته شده قرار دارند، به این بهم آمیختگی وجه ریتمیکی می دهند.
در این نقاشیها، ترکیب بندی سعی دارد نوعی مرزبندی متفاوت بین اجزای خود ایجاد کند. مرز بندیهایی که پلان های تصویری را همان قدر میشکند که فاصله گذاری یک برگ گل و پرسوناژ را، به این معنی که هر شکل درپروسه کار مرزهای خود را برای پذیرش و جذب در دیگراشکال را باز نگه می دارد تا به این ترتیب کل کادر در موقعیت اتفاق کنترل شده قرار گیرد.
کارل اپل(Karel Appel) این موضوع را اینگونه توصیف می کند: «من مرزهای جداگانه ای بین پرنده، گربه و ببر نمی خواهم. من حیوانی را به عنوان گربه شروع می کنم و سپس یک پرنده می شود. ولی به نظر من باز هم زیادی گویاست. همچنان به ابهام در کار اصرار می ورزم و نتیجه یک پرندهی ببرسان می شود. من هر محدودیتی را رد می کنم.»
The human brain plays tricks on itself and seeks shelter in fantasies to escape the confrontation of fatalities. This is our daily routine, to look at ourselves the way we wish. Beings with the illusion of possessing an ego. An ego that we fail to achieve in reality, so we seek in our fantasies.
Like a parasite, we feed on this fantasy like a drug to escape the painful incidents that plague us. In it, we affirm our roots and the deeper we go, the closer we are to this false reflection of ourselves.
پیام قلیچی
ذهن بشر برای فرار از مقابله با ناگواریها خود را اغــفال میکند و رو به خیال می آورد. ایـن روال هر روزه ی ماست كه خود را آنگونه بنگریم که تمنایش را داشتهایم. موجوداتی با توهم داشتن نَفس. نفسی که با عدم دست یابی به آن در واقعیت، به جست و جوی آن در خیالهایمان هستیم.
مانـند انگلی از این خیال به عنوان افیونی برای به درماندن از وقایع درد آور و آزار دهندهای که همواره به سمت ما حملهور هســتند تغذیه می کنیم. در آن ریشههای خود را محکم می کنیم و هرچه در ژرفای آن فرو می رویم، بیشتر به انعکاس دروغین خود نزدیک میشویم.
Baptized(Detail), 2019
Pencil on paper
46 x 62 cm
(18.11 x 24.40 in)
The ceramic studio is like a playroom or a toy factory to me, and I use the tools and limitations of working with mud for creating a new game to play and control this game intelligently. In fact, abstraction, ambiguity, and being explorable is the main aim of my work. Playing in this sense does not mean entertainment, rather it means discovery and struggling, and the unfamiliarity of the atmosphere and material is very appealing to me.
اولدوز نبی زاده
كــارگاه سراميک برای مــن مشابه يک اتاق بازی و يا كارخانه اسبـاب بازی سازی است و من از ابزارها و محدوديتهای كار با گِل جهت خلق يک بازی جديد و تلاش برای هدايت هوشمندانه بـازی استفاده می كنم. در واقع نامعلوم بودن، مجهول بودن و قابل اكتشاف بودن بخش اصلی كار من را شكل می دهند.
بازی كردن در اين فضا به معنای سرگرمی و تفريح نيست و بيـشتر جنبه كشف كردن و كلنجار رفـتن را دارد و نامانوس بودن فضا و متریال براي من جذابيت های زيادی دارد.
Humans have always faced matters that have greatly affected and gave direction and meaning to their lives. Even after entering a modern world, these characteristics stayed with humans and they tried to build their paradise in this world. The main foundation of the utopia that was unrealized is very similar to the heavenly paradise that brought along concepts like pleasure and happiness with it. All of the holy religions share the same belief in the afterlife. And even though they aren’t described in the same way in all religions, there are many similarities. The concept of resurrection and apocalypse and punishments and rewards in an afterlife and the description of heaven is much more detailed in Islam than any other religion.
In Iran, our life experience has been more in line with these concepts. Going to heaven at the cost of avoiding sins has been one of the childhood teachings for most of us. I’ve also thought about this matter a lot during the different periods of my intellectual growth and at times, one of the principals of my life was making an effort to avoid sinning to go to heaven.
نیلوفر محمدی
بشر پیوسته با موضوعاتی رو به رو بوده است که بر فرایند حیات تاثیر بسزایی داشته و زندگی اش را جهت و معنا بخشیده است. حتی با ورود به دنیای مدرن این مفاهیم با انسان همراه بوده و سعی کرده است که بهشت آرمانی خود را در همین دنیا بسازد . شالوده و بنیان اصلی آرمان شهری که محقق نشد بسیار شبیه به بهشت آسمانی ست که مفاهیمی چون لذت و شادی را با خود داشته است. عقیده به جهان پس از مرگ از مشترکات ادیان الهی ست. هر چند توصیف آن در تمام ادیان یکسان نیست ولی مشترکات فراوانی دارد. مساله ی معاد و آخرت و امور مربوط به کیفر و پاداش اخروی و توصیف بهشت در اسلام کامل تر از ادیان دیگر است.
در ایران تجربهی زیسته ی ما همسو با همین مفاهیم بوده است، دغدغه ی دوری از گناه در ازای رفتن به بهشت از آموزههای کودکی اکثر ماست. من هم در دورههای مختلف رشد فکری خود، بسیار با این موضوع درگیر بوده ام و در دوره هایی تلاش برای دوری از گناه برای رفتن به بهشت از اصول زندگی من بوده است.
Untitled(Detail), 2014
Oil on Panel
65.5 x 90.5 x 14 cm
(25.78 x 35.62 x 5.51 in)
The idea of disrupting the order is usual and natural, and nothing is more boring than habits. There are missing perspectives, like words that have not been said yet. A continuation and immortality that cannot be seen yet. Footprints of humans can be seen in it, sentient humans that are present even in its absence. The painting comes out of its skin in hopes that it will take the same space that is occupied with the same humans’ presence. It does not want to be trapped in its void and adopt a life that disrupts stillness; The stillness of mind and body.
نیلوفر فلاح فر
ایده ایــجاد اختلال درنظم همیشگی و طبق عادت اســت و هیچ چیز ملال آورتر از عـادت نیست. زوایای گمشده ای وجود دارند مانند حرف هایی که هنوز زده نشدهاند. امتداد و جاودانگی ای که هـنوز بــویی از آن حس نمیشود. رد پای انسان دیده می شود، انسان معنا سازی که در فقدان آن نیز حضور دارد. نقاشی از سطح خود بیرون می زند به امید آنکه کمی فضا و هوایی را بگیرد که آغشته به حضور هــمان انــسان است. می خــواهد در خلاء خود گرفتار نشود و پویــاییای را طلب کند که سکون را بر هم زند؛ سکون ذهن و جسم را.
The time element, 2018
Ceramic
28 x 22 x 8 cm
(11.02 x 8.66 x 3.14 in)
I think every human’s life is divided into three stages. The initial stage, the middle stage, and the final stage. And each stage consists of small, spiritual elements that are limited. It starts without a reason and at an indefinite time. It also ends with no reason and at an indefinite time. I am concerned with these small, limited spiritual elements that can be found in the middle stage of life. A stage that challenges humans involuntarily and compulsively and leaves them no choice but to collapse and become memories; and at last it will end for no reason and with no importance whatsoever.
مهشید روشن تبار
از نظر من زندگی هر انسانی به سه مرحله زمانی تقسیم میشود. مرحله آغازین، مرحله میانی، مرحله پایانی.
هر مرحله هم به عنصر هاي کوچک ذهنی محدود شده در زمان تقسیم می شود. آغازش بی دلیل و در یک زمان مجهول شروع می شود. پایانش هم بی دلیل و در زمانی مجهول به سر می آید. اما دغدغه و بازی من با همان عنصرهای کوچک ذهنی محدود شده در زمان میانی زندگی است. زمانی از ذهن و زندگی که بشر را بی اختیار و با اجبار به چالش می کشد و انتخابی نمی گذارد، جز به فرو ریختن و در نهایت تبدیل به خاطره شدن؛ و سرانجام بی هیچ دلیل و اهمیتی پایان یافتن.
The following artworks are some of the works from my recent collection named Memory of Group Swimming in the Ocean. In this collection and, naturally, these works I intended to portray my life and its unstable condition in a different way, based on my own life experience. Humans whose lives are in a limbo between joy and turmoil and every second of it carries an unspeakable secret that is too abstract to be put into words.
مهسا طهرانی
آثار پیش رو تعـدادی از کارهای مجموعهی اخیـر من به نام «خاطـــرهی شنای دسته جمعی در اقیانوس» میباشند. در این مجموعه و طبعا این آثار قصدم بر بیانی متفاوت از زندگی و ناپایداری شرایط حاکم بر آن متاثر از تجربه ی زیسته ام، بوده است. انسان هایی که زندگیشان در فضایی مبهم مابین سرخوشی و آشفتگی در جریان است و هر صحنه از آن حامل رازی ناگفتنی است که انتزاعی تر از آن است که در کلام بگنجد.
Memories of swim meet in the ocean(Detail), 2019
Oil on canvas
159.5 x 124 x 4.5 cm
(62.79 x 48.81 x 1.77 in)